موانع جذب نوجوانان به مسجد
حضور مستمر نوجوانان و جوانان در مسجد و در نقطه مقابل کمرنگ شدن این حضور عوامل متعددی دارد. خانواده را می توان در این رابطه موثرترین اهرم دانست. به بیان دیگر بخشی از موانع جذب به مساجد، در کانون خانواده ریشه دارد.
بدو تردید توجه به علل اقبال یا ادبار نوجوانان و جوانان به مساجد و بررسی تحلیلی آنها می تواند، چشم انداز روشنی از تغییرات را در گستره فرهنگ دینی جامعه در آینده به دست دهد. رویکرد گذشته نگر و آسیب شناسی مجموعه عملکردها در حوزه مسجد و منابع انسانی فعال آن به منظور اصلاح و بهبود روش های جاری و برنامه ریزی های آتی، گام موثری در راستای پاسخگویی مساجد به نیازهای مختلف و متکثر تمامی اقشار جامعه به ویژه نوجوانان و جوانان خواهد بود. پیش از ورود به بحث آسیب شناسانه و نقد عملکرد گذشته فعالان مساجد بایسته است عوامل و موانع مموجود، مورد بررسی کنکاش قرار گیرد.
عوامل و موانع جذب نوجوانان و جوانان به مسجد عبارت اند از :
الف- خانواده
ب-محیط های آموزشی(مدرسه و دانشگاه)
ج-جامعه
ه-مسجد اکنون پیرامون هریک از عوامل و عناصر مذکور توضیحاتی ارایه خواهد شد:
الف) خانواده
نهادی است که پایه سعادت یا شقاوت انسان در آن پی ریزی شده و از آن نشات می گیرد و خوشبختی یا بدبختی آینده سرنوشت افتخارآمیز یا نکبت بار انسان از آنجا رقم می خورد. به همین سبب بخشی از موانع جذب به مساجد، در کانون خانواده ریشه دارد. از جمله موانع جذب نوجوانان و جوانان در ارتباط با خانواده عبارت اند از :
1-عدم حساسیت بعضی از والدین مسلمان و متدین در خصوص تربیت دینی و تکالیف الهی فرزندان، به طوری که نه تنها از همان سنین پایین بچه ها را به انجام فرائض و حدود الهی تشویق نمی کنند، بلکه حتی گاه از تاثیرپذیری فرزندان خود نسبت به آموزه های سایر نهادهای اجتماعی نیز، ممانعت به عمل می آوردند. همین بی توجهی والدین به فرزندان در سنین پایین در پیوند دادن فرزندان شان با مسجد و انجام تکالیف دینی سبب می شود تا آنان در سنین بالا و در مرحله ثبات و قوام جوهره شخصیتی خود یا با مساجد و مسایل دینی بیگانه شوند و یا اگر تمایلی نیز در آنها پدید آید عملا مؤانست با مسجد و تقید به احکام دینی برای آنان سخت و دور از ذهن تلقی شود.
2-بعضی از خانواده ها توجه لازم در ارتباط با مسایل اعتقادی فرزندان خود ندارند و در برخورد با این موضوع، به گونه ای عمل می کنند که زمینه ای نامطلوب را برای آنان ایجاد می نماید. والدین باید در نظر داشته باشند که ذهن نیمه هوشیار فرزندان آنها، هر اعتقادی را که انتخاب کنند می پذیرد. آنچه درباره خود و درباره زندگی خود به خصوص در حوزه مفاهیم دینی و مسایل مذهبی می اندیشید، در خصوص فرزندان تان نیز مصداق می کند.
3-عدم رعایت ضوابط و حدود شرعی در معاشرت ها و میهمانی های خانوادگی و خویشاوندی و دوستانه، موجب می شود نوجوان و جوان که در سن آزادی مطلق و لذت گرایی و رفع نیازها که موافق با طبع اولیه و طبیعت اوست و از آنجا کهدین و رعایت اصول اخلاقی او را محدود و مقید می کنند که با طبع اولیه او سازگار نیست، لذا قهرا تمایلی به ورود به مسجد یا هر مرکز دینی از خود نشان نمی دهند و این گونه معاشرت ها، راهنمایی ها و تلاش های عوامل سازنده بیرونی را هم خنثی و بی اثر می کنند.
4-کمتر والدین به فرزندان خویش این نکته مهم را القا می کنند که یکی از روش های اصلی و قابل اتکا در رفع ناراحتی ها و نگرانی ها، توجه به جلب رضایت خداوند باری تعالی، خشنودی آن حضرت است زیرا آنها در این مقطع سنی به خاطر شرایط خاص این دوره، با مشکلات گوناگون روحی و روانی مواجه خواهند شد و آن را به درستی تبیین کنند که داشتن ایمان و حضور در اماکن مذهبی سبب افزایش و تقویت ایمان درونی شده و ایمان قلبی نیز میزان«اعتماد به نفس» آنان را ارتقا خواهد داد.
5-مراقبت و دخالت با هم فرق دارند! پدران و مادرانی که دائم در حفظ و نگهداری فرزند خود، او را از مواجهه با هر گونه خطر و آسیبی دور می سازند و به سبک گلخانه ای، نوجوان را در زورق ضخیم احتیاط نگهداری می کنند و فرصت مقابله با خظر را از او می گیرند، نوجوانانی آسیب پذیرتر و ناتوان تر تربیت می کنند. آنها به نام پیشگیری از خطر و آسیبب، خود را قربانی می کنند. به همین ترتیب باید گفت فرق است میان تبلیغ و تلقین.
6-ذکر حقایق و گفتن مطالب نیک کافی نیست، مهم تر از گفتن و نصیحت کردن، نشان دادن و عمل کردن است؛ باید آنچه را که می خواهیم به زبان آوریم در رفتار خود به نمایش بگذاریم. این نمایش نه از روی ریا و تصنع و تکلف که بر اساس ایمان و اعتقاد قلبی و با نیت الهی و خلوص درونی باید انجام گیرد. آنگاه خود به خود اثرگذار خواهد بود و تاثیرش در تمامی ابعاد شخصیت مخاطب جاری می شود.
7.رفاه زدگی گسترده و نامحدود خانواده ها و نیز برخورداری از امکانات ناسازگار با ارزش های اعتقادی، بهره گیری از درآمدهای نادرست، روشنفکر مأبی و یا علم زدگی افراطی و فراغ از آموزه های دینی و یا به عبارت بهتر سکولار اندیشی در محیط خانواده و از سوی والدین، از زمینه هایی است که موجب القای کنش های انفعالی یا ناساز در اندیشه، روحیه و تصمیم نوجوان و جوان می شود.
8-بسیاری از خانواده ها جهت آموزش عملی و انجام فرایض دینی برای فرزندان به دنبال بستر سازی و برنامه ریزی درازمدت نیستند بلکه به صورت مقطعی، به دنبال تزریق آموزه های دینی به آنان هستند. در رابطه با تربیت هر عملی نیاز به فرآیندسازی و برنامه ریزی بلند مدت است که از دوران کودکی شروع و تا مراحل نوجوانی و جوانی حتی بزرگسالی تداوم می یابد.
9-اختلاف میان زن و شوهرهایی که خود را متدین و پای بند به قیود مذهبی و احکام دین می دانند ولی در محیط خانه گاه در نزد فرزندان خود دعوا و مشاجره کرده و برخی از احکام دین را بر سر هم چماق می کنند و نتیجه این گونه برخوردهای منفی و نامناسب علاوه بر آثار سوء عدیده در روح و روان فرزندان، بدبینی و تنفس آنان از دین و مراکز دینی همچون مسجد خواهد گشت.
منبع: برگرفته از کتاب «روش های جذب نوجوانان و جوانان به مساجد و نماز جماعت» نوشته محمدعلی موظف رستمی
منبع: کتاب روش های جذب نوجوانان و جوان
N877/U0/S6,/C9/T3