چرا باید کودکان را به مجالس الهی برد

آیتالله ساداتگوشه به فردی که فرزندش را برخی مواقع برای جلوگیری از ایجاد مزاحمت به مسجد نمیآورد، فرموده بود: عیبی ندارد، بیاید. همین که شب بیاید و در محیط بنشیند و حال و وضع را ببیند، اشک و ناله را ببیند، عوض میشود.
به گزارش مسجدنیوز، آیتالله روحالله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران به مناسبت ماه مبارک رمضان به شرح دعای ابوحمزه ثمالی پرداخت که مشروح آن در ادامه میآید:
«مَعْرِفَتِی یَا مَوْلَایَ دَلِیلِی عَلَیْکَ وَ حُبِّی لَکَ شَفِیعِی إِلَیْکَ وَ أَنَا وَاثِقٌ مِنْ دَلِیلِی بِدَلَالَتِکَ وَ سَاکِنٌ مِنْ شَفِیعِی إِلَى شَفَاعَتِک»
تجلّی حبّ الله در قتلگاه ابیعبدالله
معرفت حقیقی، حبّ حقیقی میآورد و حبّ حقیقی، معرفت را روز افزون میکند. اگر کسی معرفت داشت، به واسطه آن معرفت حقیقی، حبّ ذوالجلال و الاکرام در دلش زیاد میشود. اصلاً این یک قاعده است که هر کس نسبت به هر شیئی معرفت بیشتری داشت، حبّ بیشتری نسبت به آن مطلب در وجودش قرار میگیرد. طوری که جلسه گذشته عرض کردیم حتّی نه تنها عتاب محبوب او را طرد نمیکند، بلکه شاید این عتاب عنوان همان تنبّه برای او خواهد بود.
همانطور که در دعای روز اوّل ماه مبارک رمضان – که بارها در سالهای گذشته هم عرض کردم این دعا گرچه به نام روز اوّل است امّا همه روزها آن را بخوانید، در قنوت بخوانید، بعد از نماز که مثلاً میخواهید دعای روز هفتم را بخوانید، حتماً این دعا را هم بخوانید- تبیین میداریم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمَیْنِ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ » خدایا! من را متنبّه کن، سیلی بزن. عرض کردیم اینهایی که بیماری صرع دارند – که خدا همه بیماران را شفا بدهد- اگر یک موقعی بیافتند، برای این که یک موقع قفل نکنند و به کما نروند، ضمن این که روی صورت اینها آب میریزند، چند سیلی به گوششان میزنند. این «نبهنی» است. این سیلی عداوت نیست، این سیلی تنبّهیه است «نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ » که از خواب غفلت بیدار شوند. «وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرِمِین».
عزیز دلم! در باب حبّ حقیقی هم همین است. حبّ حقیقی که با معرفت به وجود بیاید، طبعاً در آن آنچه که مِن ناحیه المحبوب باشد، ولو صورت ظاهرش خشونت باشد، خشونت نیست.
گاهی شاید صورت ظاهر به قتلگاه بردن باشد «یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری». یک روزی ابیعبدالله روی سینه جدّ مکرّمش بود و یک روزی هم صورتش روی خاک بود. هر دو برای حضرت یکی است، عین حب الله است. یعنی بیان نمیکند که من آنجا محبوب خدا بودم و نعوذبالله، نستجیربالله، پناه به ذات احدیّت، اینجا برعکس شده و دیگر محبوب خدا نیستم و خدا هم محبوب من نیست، خیر. میداند محبوب امروز او را این گونه میطلبد.
پس آن چیزهایی که به صورت ظاهر ما صورت خوش محبوب و حبیبی در آن نمیبینیم، گاهی از باب تنبّه است، گاهی هم از باب دادن درجه. چون ما معمولاً اینطور احساس میکنیم که اگر کسی، کسی را دوست دارد، دائم نازش را میکشد و قربان صدقهاش را میآورد. اتّفاقاً اینها هم یک جور قربان صدقه رفتن است. ورود در قتلگاه من ناحیه الله همان قربان صدقه رفتن است. یک موقع قنداقه به عرش برده میشود و فطرس ملک میآید که شفا بگیرد که این حبّ خدا به ابیعبدالله محسوب میشود و یک موقع هم خود ابیعبدالله درون قتلگاه است، این هم باز حبّ خداست. آن هم با وضعیّتی که اصلاً انسان نمیتواند بیان کند، آن هم زیر لگد، آن هم لگد خبیثترین افراد، آن هم زیر سم اسبان! این حبّ خداست. پس هر دو حبّ خداست و آن که دارای معرفت است، میداند که این حبّ خداست.
افضل اعمال چیست؟
اینجا میفرمایند: « وَ حُبِّی لَکَ شَفِیعِی إِلَیْکَ ». در جلسات قبل محضر مبارکتان عرض کردیم حبّ بامعرفت چیست و حبّی که چشم را کور کو انسان از معرفت دور میکند، چیست. حالا این حبّی که پروردگار عالم از من و شما میخواهد که درکش کنیم، به واسطه آن معرفت به وجود آمد
منبع: فارس
N648/U0/S2,/C8/T1