شناسه خبر: 406
۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۰
نظام آموزشی مساجد
از روزهای نخست ساخت مسجد، مسئلهی آموزش با مسجد ارتباطی تنگاتنگ داشت
مقدمه از روزهای نخست ساخت مسجد، مسئلهی آموزش با مسجد ارتباطی تنگاتنگ داشت؛ زیرا آموزههای وحیانی در مسجد آموزش داده میشد. حفظ و درک آیات قرآن آغاز آموزش بود و پس از آن مطالعه و یادگیری سخنان گرانبهای پیامبر(صلاللهعلیهوآله). برایناساس، تبدیل مسجد به اولین مدرسهی مسلمانان رویدادی اتفاقی نبود؛ بلکه پیامبر(صلاللهعلیهوآله) میخواست مسجد به مرکز مهم آموزش در جامعهی اسلامی تبدیل شود. ازاینرو، ایشان فرمودند: «کسی که به منظور یاددادن یا یادگرفتن وارد مسجد میشود، مانند مجاهدی است که در راه خدا نبرد میکند». ارادهی نبوی در تبدیل مسجد به مرکز آموزش بهگونهای بود که ایشان بیشتر وقت خود را در مسجد صرف تعلیم مردم میکردند. پیامبر(صلاللهعلیهوآله) در مسجد مینشستند و مردم را به امور دینی و سعادت دنیوی هدایت میکردند. تاریخنویسان دراینباره چنین مینویسند: «پیامبر(صلاللهعلیهوآله) خود به تدریس میپرداخت و دوستان حضرت نیز مرتب از جلسات درس بازدید میکردند و اگر نقصی در آنها مشاهده میکردند، فوراً آن را اصلاح میکردند». دستورهای صادرشده در مسجد فقط به مردان منحصر نبود؛ بلکه زنان مسلمان نیز اجازه داشتند به مسجد بروند. آنان نیز به سخنان پیامبر(صلاللهعلیهوآله) گوش میدادند و در مواردی از آن حضرت سؤال میکردند. افزونبر مسجدالنبی، پیامبر(صلاللهعلیهوآله) در مساجد دیگر نیز تدریس میکردند. پیامبر(صلاللهعلیهوآله) گاه به مسجد قبا میرفتند- که چندان از مدینه فاصله نداشت - و از مجالس درس آن مسجد بازدید میکرد. بهطورکلی، پیامبر(صلاللهعلیهوآله) آگاهانه راه را هموار کردند تا مسجد محلی مهم برای آموزش مسلمانان باشد. در دوران حکومت ایشان در مدینه، آن حضرت به تعلیم و تربیت بسیار توجه کردند. اما تعلیمهای پیامبر(صلاللهعلیهوآله) فقط در مدینه ارائه نمیشد. مدارک نشان میدهد که حدود نه مسجد در زمان ایشان بر پا بود و هر یک مانند مدرسه انجام وظیفه میکردند. بعد از رحلت پیامبر(صلاللهعلیهوآله)، ارتباط مسجد و آموزش به قوت خود باقی ماند. پس از مرگ ایشان، شنوندگان مشتاق مسلمان، بعد از مراسم نماز، دور اصحاب او حلقه میزدند و به گفتههای آنان گوش میدادند. از آن هنگام تاکنون، مسجد موقعیت مهم خود را درجایگاه مرکز آموزش و عبادت حفظ کرده است. این نقش دوگانه در زمان امویان، عباسیان و دیگر خاندانهای حکومتی بدون تغییر باقی ماند. درواقع، با توسعهی اسلام، مساجد نیز توسعه یافتند. بعضی از مساجد که وظیفهی مدارس را ایفا میکردند، پذیرای دانشپژوهان و دانشمندان بزرگ شدند. حلقههای علمی در مساجد اساس آموزش مسجد را حلقههای درسی تشکیل میداد که اسلام آنها را «حلقة العلم» مینامید. این نوع آموزش اقتباسی از جلسههای حکومتی بود که معمولاً به شکل حلقه دور میز مینشستند. در این جلسهها، معلم روی پایه، بالش یا صندلی مینشست و بر دیوار یا ستونی تکیه میداد؛ دانشآموزان نیز در ردیفهایی به شکل نیمدایره جلوی استاد مینشستند. تعدادی از مساجد نیز بیش از یک حلقه داشتند. در بیشتر مساجد، حلقههای علمی در حیاط مسجد تشکیل میشد و از محل عبادت دور بود. بعد از مدتی، نام معلم حلقه روی آن حلقه گذاشته میشد، بهخصوص اگر او فردی مشهور بود. در مواردی نیز به نام محلی نامیده میشد که طلبهها از آن میآمدند که این نامها در جامع الازهر موجود است. ابنبطوطه، سیاح مشهور، در مسافرت خود به دمشق مینویسد: پانصد دانشآموز و طلبه در حلقههای علمی مسجد اموی شرکت و از جیرههای رایگان روزانه استفاده میکردند. در سال ۱۴۹ه.ق، خلیفه ابوجعفر المنصور مسجد «منصور» را در بغداد بنا کرد - این مسجد را بعدها هارونالرشید تزئین کرد و توسعه داد. این مسجد یکی از مهمترین مراکز آموزشی در خاورمیانه بود که چهل تا پنجاه حلقهی علمی داشت. نظام آموزشی در مساجد نظام آموزشی مساجد بسیار ساده بود که در این قسمت به مهمترین آنها اشاره میکنیم. ۱ـ آداب آموزش در بعضی از مساجد جلب رضایت استاد برای پیوستن به کلاس درس لازم بود. وقتی دانشآموز وارد مسجد میشد، کفشهای خود را در میآورد و در حلقه مینشست. در بیشتر حلقهها، ترتیب نشستن دانشآموزان براساس مقام علمی آنان بود؛ هر چه دانشآموز پیشرفتهتر بود، نزدیکتر به استاد مینشست. در بعضی از مجالس درس، محلی مخصوص برای دانشآموزان میهمان وجود داشت. ۲ـ زمان آموزش مجالس درس بعد از نماز صبح آغاز میشد و تا نماز ظهر ادامه مییافت. اگر معلم متصدی مجلس درس بود، جلسهها قبل از نماز صبح و بعد از نماز ظهر نیز تشکیل میشد. زمان درس یک تا دو ساعت بود و همیشه هنگام نماز تعطیل میشد. هیچ قانون مشخصی برای زنگ تفریح وجود نداشت. جلسههای درس در تعطیلات مذهبی تشکیل نمیشد. در تعطیلات درازمدت، تعداد جلسههای درسی به نتیجهی تحصیلی دانشآموز بستگی داشت؛ بعضی معلمان همهروزه تدریس میکردند و بعضی هفتهای یک بار. بعضی معلمان موضوعهای متعددی را تدریس میکردند. برای مثال، شافعی بعد از نماز صبح قرآن تدریس میکرد و بعد از طلوع خورشید حدیث، صرف و نحو، شعر و علوم و ظهر به خانه برمیگشت. ۳ـ شیوهی آموزش تدریس در حلقه با مراسمی ساده و براساس تقوا و فضیلت آغاز میشد. معلم همیشه کار خود را با تمجید و تکریم خدا، درخواست یاری از پروردگار و هدایت مردم آغاز میکرد و سپس درس میداد. او مطلب را از روی نوشتهی خود یا استادی دیگر قرائت میکرد و همزمان آن را شرح و توضیح میداد. نخست، استاد مطلب را توضیح میداد، سپس مطلب تازه را به درس قبلی ارتباط میداد و درنهایت نکتههای دشوارتر را شرح میداد. معلم ضمن تدریس، پیدرپی و با احترام مطالب نویسندگان دیگر را نام میبرد و هرگز از همکاران خود بد نمیگفت. «توتا» با استفاده از نوشتههای غزالی این عناصر نظمدهنده را از طرف آن دانشمندان مشهور چنین مینویسد: ۱. معلم باید با دانشآموزان همدردی و مانند فرزندانش با آنها رفتار کند؛ ۲. معلم باید اخلاق و روش پیغمبر(صلاللهعلیهوآله) را مراعات کند و برای آموزش توقع اجرت نداشته باشد؛ ۳. معلم باید با دانشآموزان بیریا باشد و فقط درصورت استحقاقداشتن به آنها مقام علمی دهد؛ ۴. معلم باید دانشآموزان را نصیحت، ترغیب و برای رفتار بد توبیخ کند؛ ۵. معلم نباید دربرابر دانشآموزان به دیگر معلمان بیاحترامی کند؛ ۶. معلم نباید مطالبی را درس دهد که بیش از فهم و درک دانشآموزان است؛ ۷. عمل معلم باید با گفتههای او مطابقت داشته باشد. بهعلت نبودن کتاب، معلم مجبور بود همهی متن یا قسمتی از آن را برای دانشآموزان املا کند. زمانی که املاگفتن ضروری بود، معلم تاحدممکن آرام میخواند تا دانشآموزان اشتباه ننویسند. معلم دفترهای دانشآموزان را مرتب بازدید و اشتباههای آنها را اصلاح میکرد. معلم به دانشآموزان توصیه میکرد همه یا قسمتی از مطلب را حفظ کنند. حفظکردن مطلب، بیان آنها بدون مراجعه به متن و کیفیت و طرز بیان در قبولی دانشآموزان تأثیر داشت. ۴ـ شیوهی ارزیابی باوجود نفوذ و احترامی که معلمان میان دانشآموزان داشتند، مقام علمی آنان اغلب آزمایش میشد. نهتنها دانشآموزان مجاز به این کار بودند، بلکه تشویق میشدند در صورت داشتن مدرک و گواهی با معلم مخالفت کنند. به معلمی که به بیاطلاعی خود اعتراف میکرد بسیار احترام میگذاشتند. این گفتگوهای آزاد باعث میشد بعضی از معلمان با دقت بیشتری به حرفهی خود توجه کنند و مطالب درسی را با دقت زیاد بررسی کنند. ۵ـ موضوعات درسی هر چند همهی موضوعات علمی در مسجد تدریس نمیشد؛ ولی موضوعات درسی بسیار متنوع بود. در بسیاری از مجالس هم خواندن و نوشتن آموزش داده میشد، هم به یادگیری اصول دین توجه میشد. این کار از طریق بررسی و مطالعهی موضوعاتی مانند قرائت قرآن، تفسیر، حدیث، سنت پیامبر(صلاللهعلیهوآله)، توحید و فقه انجام میشد. در بعضی مساجد به مطالعات ادبی و زبانشناسی نیز توجه میشد. علاوهبر شعر و ادبیات، در برخی مساجد لغتشناسی، صرف و نحو، معانی و بیان، انشا و خط و نگارش نیز تدریس میشد. علاوهبر علوم مذکور، مطالب علمی و مسائل اجتماعی نیز تدریس میشد. در بعضی مساجد دربارهی تاریخ، جغرافی، اقتصاد و حتی علوم سیاسی نیز بحث میشد. همچنین، فلسفه موضوعی بود که بسیاری از دانشجویان آن را انتخاب میکردند. بین موضوعات مهم درسی منطق، اخلاق، منطق مناظره و تصوف نیز به چشم میخورد. جلسههای درسهای شیمی، فیزیک، ریاضیات، جبر و هندسه نیز دایر بود؛ اگرچه علوم تجربی معمولاً در دانشکدههای مخصوص یا در منازل معلمان خصوصی تدریس میشد. ۶ـ انتخاب استاد بین بسیاری از مسلمانان، مسافرت برای کسب علم و دانش نوعی روش زندگی بود و مسجد جابهجایی این افراد را بر عهده داشت. اعتقاد عامه بر این بود که بریدن از علاقههای دنیوی، تحصیل در غیاب خانواده و انتخاب معلمان خوب و مفید سه اصل اساسی برای تعلیم و تربیت خوب است. در سراسر سرزمینهای اسلامی، دانشجویان مسافرتهای طولانی میکردند و چنانچه استاد فوت میکرد یا مطلب تازهی دیگری برای تعلیم نداشت، نزد استاد دیگری میرفتند. در آن دوران، دانشجویان در جستجوی مؤسسهی علمی نبودند، بلکه در پی استادی معروف بودند. هر دانشجو، طبق فرمان ز گهواره تا گور دانش بجوی، در همهی طول عمرْْْ خود را طلبه میدانست و از کشوری به کشور دیگر سفر میکرد. او همیشه خود را میان برادران دینیای مییافت که برایش مسکن فراهم میکردند و از او پذیرایی میکردند. ۷ـ گواهینامهی علمی موقعی که دانشجو تحصیلات خود را با موفقیت به پایان میرساند، به او گواهینامهای داده میشد که «اجازه» نام داشت. گواهینامه را مسجد تأیید نمیکرد، بلکه خود استاد آن را صادر میکرد. در گواهینامه قید میشد که دانشجو علم مورد نظر را مطالعه کرده و آموخته است و میتواند یافتههای علمی خود را به دیگران نیز انتقال دهد. این گواهینامهها که به خط خود استاد نوشته میشد به دانشجو اجازهی تدریس میداد. در گواهینامه نام استاد، مهر و امضای او و محل و تاریخ نگارش گواهینامه قید میشد. در مواردی، استاد نام و امضای خود را در صفحهی سفید اول یا آخر کتابی مینوشت که خود آن را یاد داده بود؛ بنابراین معمولاً هر فارغالتحصیل گواهینامهای از طرف استادش داشت. ۸ـ شیوهی کاریابی بعدازاینکه دانشجو تعدادی گواهینامه بهدست میآورد و در موضوع درسی خود تجربهی کافی کسب میکرد، در مسجد، دانشگاه، دادگاه قضائی، ادارهی دولتی و ... به دنبال کار میگشت. اگر دانشجو تدریس در مسجد را انتخاب میکرد، آزاد بود مجلس خود را تشکیل دهد. ۹ـ معاش استادان با گذشت زمان، جلسات درسی برای معلمان خواهان تدریس تشکیل میشد. در بسیاری از مساجد بزرگ لازم بود استاد جدید از سایر استادان آن مسجد، برای تشکیل حلقهی جدید، اجازهنامه دریافت کند. اگر استاد تازهوارد میتوانست طلاب زیادی را دور خود جمع و احترام استادان دیگر را جلب کند، موقعیت او با تعیین محلی مخصوص جهت ایجاد حلقهی درسی تثبیت میشد؛ درنتیجه به او سایر تجهیزات نیز داده میشد. این هزینهها از خزانهی دولت یا بخششها و وقفها پرداخت میشد. بهتدریج، پرداخت این پولها ضروری شد و هر حلقه وقفی مخصوص داشت: «برای هر مسجد چندین وقف برای هر یک از استادان اختصاص داشت که این وقفها، زمینهی بهکارگماردن استادان بود؛ اما یک حاکم یا هر شخص قدرتمندی در دنیا میتوانست برای هر استادی امکاناتی فراهم آورد و او را در مسجدی به تدریس بگمارد». در اواخر قرن ۱۱م، پرداخت پول از طرف مسجد برای معلمان صورت بهتری به خود گرفت و در نقاط بیشتری اعمال شد. تدریس در بعضی مساجد بهصورت حرفهای تماموقت درآمد. در مسجدالحرام، الازهر قاهره، جامع اموی دمشق، مسجد منصور بغداد، مسجد قیروان تونس و مسجد قرویین مراکش هزاران طلبه در جلسات درس شرکت میکردند؛ درنتیجه تأمین معاش معلمان تنها راه نگهداری حرفهی آموزشی و دانشگاهی بهنظر میرسید. گلدزیهر در این مورد به اختصار مینویسد: تصور میشود که در اسلام نیز، مانند مذاهب و ادیان دیگر، پیروان آن در اختیار دستورهای مذهبی این آئیین قرار داشتند؛ اما با اینکه تعلیم و تربیت مجانی مذهبی میتواند عملی خوب و ایدهآل باشد و با اینکه یک عده کوشیدند تا به این فکر جامهی عمل بپوشانند؛ ولی با گذشت زمان این نکته فراموش شد و عملاً قابل اجرا نبود... درنتیجه، پرداخت اجرت به معلمان مطابق قانون مسلمانان ضروری تشخیص داده شد. ۱۰ـ هزینهی دانشجویان علاوهبر استادان به دانشجویان مدارس نیز پول و سایر لوازم زندگی داده میشد. هر چند بیشتر دانشجویان خود هزینهی زندگی را بر عهده داشتند؛ ولی به بیشتر آنان، بعد از رسیدن به مقصد، امکانات رایگان داده میشد. ابنبطوطه، سیاح مشهور، در بازدید از دمشق شاهد تسهیلات بیشماری برای دانشجویان خارجی در مسجد اموی بود. در مسجد قزوین مراکش، دانشجویان نهتنها از پرداخت شهریه معاف بودند، بلکه گاه پولی نیز دریافت میکردند. در سال ۷۶۷ ه.ق، ایلبغا العمری دستور داد به هر یک از دانشجویان مسجد ابن طولون، در قاهره، ماهیانه ۴۰ دینار پول و مقداری گندم داده شود. در جامع الازهر قاهره به دانشجویان پسر یک واحد مسکونی میدادند تا آنها را از بعضی محلات مصر دور نگه دارند و تحمل محیط کشور خارجی را برایشان آسان کنند. موقعیت علما در جامعه در آن دوران، حکام مسلمان و مردم عامی نیز به طلاب و اساتید احترام میگذاشتند. داشتن عنوان «عالم» کافی بود تا همه به آن شخص احترام بگذارند و این احترام بهدلیل کوششهای وی بود برای کسب علم. هنگامیکه دانشمندی معروف وارد شهر میشد، دانشجویان و مردم عادی دور او جمع و از جلسات درسی او بهرهمند میشدند. هارونالرشید، خلیفهی عباسی، به دنبال دانشمندی فرستاد بهنام مالکبنانس تا با او مجلس بحث ترتیب دهد. فرستادهی خلیفه بازگشت و جواب آورد که فرد باید در پی دانش باشد و خود بهدنبال علم برود. اینگونه بود که خلیفه خود به خانهی مالک رفت. مسجد و علوم جدید مساجد همچنان به جلب دانشجویان زیادی ادامه دادند؛ ولی برنامه و موضوعات درسی بهتدریج حالت کاربردی خود را از دست دادند و بیشتر جنبهی انتزاعی پیدا کردند. در برخی مساجد نیز دربرابر علوم جدید مقاومت نشان داده شد. با ورود مؤسسههای جدید آموزشی و افکار جدید به دنیای مسلمانان ارتباط نزدیک مسجد، علم و آموزش قطع شد. مجالس درس تعداد معدودی از مساجد بزرگ مانند الازهر در مصر، مسجد قیروان، زیتون در تونس و مسجد قرویین در مراکش برای موجودیت خود تلاش کردند؛ اما حتی این مراکز درسی نیز پس از گذشت زمان بهطورکامل قوانین و اصول آموزش عالی را پذیرفتند و بهاینترتیب این مساجد نیز درعمل به صورت دانشگاههای جدید درآمدند. لزوم احیای مراکز آموزشی مساجد انقلاب اسلامی ایران حرکتی اصیل و برپایهی قرآن و روایات اهلبیت(علیهمالسلام) بود و دین را با همهی جامعیتش به صحنه آورد. بههمینجهت، لازم است تدابیری اندیشیده شود تا مساجد نیز نقش خود را درارتباط با مسئلهی آموزش ایفا کنند. همچنین، باتوجهبه اهمیت استان تهران و نقش الگوسازی آن برای سایر شهرهای ایران و جهان، پیشنهاد میشود طرح مراکز آموزشی مساجد نخست در استان تهران اجرا شود. مراحل اجرا ۱. شناسایی مساجدی که این ویژگیها را داشته باشند: الف- داشتن امام جماعتی فاضل، توانا و مردمی تا بتواند نقش معلم را ایفا کند؛ ب- داشتن فضایی مناسب جهت برگزاری جلسات آموزش عمومی؛ ج- داشتن موقعیتی مطلوب از نظر جمعیت و امکانات. ۲. تشکیل شورای آموزش عمومی مساجد: برای تبیین سیاستها و پیادهکردن نظام آموزشی در مساجد باید شورایی با این ترکیب در مرکز تشکیل گردد: الف- معاونت فرهنگی مرکز؛ ب- دو نفر از ائمهی جماعات؛ ج- یک روانشناس؛ د- یک جامعهشناس.
منبع: محراب
N406/U0/S2,/C1/T3