مسجد جلیلی
آنچه باعث توجه تحلیلگران امور اجتماعی - سیاسی به انقلاب شد، نقش باورهای دینی، نهادها و نیروهای مذهبی در آفرینش آن بود.
مقدمه
آنچه باعث توجه تحلیلگران امور اجتماعی - سیاسی به انقلاب شد، نقش باورهای دینی، نهادها و نیروهای مذهبی در آفرینش آن بود. دراینمیان، نقش نیروهای مذهبی، مساجد و روحانیان بسیار اهمیت دارد؛ زیرا دربرابر وضع ناگوار جامعه حاضر به سکوت نشدند و برای بیداری و آگاهساختن مردم همهی تلاش خود را کردند. مردم برای انجام فرایض دینی به مسجد میآمدند و روحانیان از این مکان برای ارتباط مستقیم با آنها استفاده کردند. آنها در کنار بیان مسائل دینی و معنوی، مسائل اجتماعی،سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را به مردم گوشزد میکردند. بنابراین، طولی نکشید که مساجد به پایگاهی برای فعالیت علیه رژیم تبدیل شدند.
مهمترین فعالیتهای مساجد عبارت بودند از: توزیع اعلامیهها، سخنرانی، آموزش قرآن و مسائل دینی، تفسیر قرآن، کمک به محرومان جامعه، برگزاری جشنهای مذهبی و مراسم سوگواری، بیان فتوای مجتهدان بهویژه آیت اللَّه خمینی(رحمةاللهعلیه) و ... . این قبیل فعالیتها باعث حساسیت بیشازحد ساواک به مساجد شد؛ اما ازآنجاکه مساجد در سراسر شهرها و روستاها پراکنده بودند، ساواک نمیتوانست کنترلی دقیق بر آنها داشته باشد. ازسویدیگر، ساواک قادر نبود همهی مساجد را تعطیل کند و فقط میتوانست وعاظ را ممنوعالمنبر کند یا در بعضی مواقع تبعید و زندانی کند. بااینحال، فعالیت سیاسی مساجد هیچگاه تعطیل نشد و در موقعیتهای بحرانی، که امکان فعالیت سیاسی بهصورت آشکار وجود نداشت، در پوشش فعالیتهای غیرسیاسی (فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی) اهداف خویش را دنبال میکردند.
تاریخچهی مسجد جلیلی
از جمله مساجدی که در آن دوران فعالیت داشت، مسجد جلیلی بود که علاوه بر آموزههای دینی مسائل سیاسی را نیز به ویژه برای جوانان بازگو میکرد. امام جماعت مسجد جلیلی آیتاللَّه مهدوی کنی بود که از همان ابتدا مسجد را بهسوی مسائل سیاسی، فرهنگی و خدماتی سوق داد؛ از جمله اقدامات ایشان دراینزمینه عبارت است از: بهرهگیری از واعظان انقلابی، حمایت از اندیشههای رهبری نهضت و انتقال آنها، تشکیل کلاسهای آموزشی و تشکیل گروه امدادگران بیماران و مستمندان آبرومند.
مسجد جلیلی یا فرشچی به نام بانیاش، حاج مهدوی جلیلی فرشچی، نامگذاری شده است. حاج مهدوی جلیلی این مسجد را در ١ فروردین ١٣٤٠ وقف کرد و فرزندانش (شمسالدین و ضیاءالدین) را متولی مسجد کرد. این مسجد در خیابان ایرانشهر جنوبی، در میدان فردوسی، قرار دارد. بهطورکلی میشود گفت که آن منطقه تجاری بوده است. افرادی که در آن منطقه سکونت داشتند یا بهایی بودند یا مسیحی یا یهودی. کار ساخت این مسجد در بنایی به وسعت ٧٠٠ متر، در باغ حاج مهدی جلیلی، در سال ١٣٣٥ آغاز شد و در سال ١٣٣٩ پایان یافت. جلیلی پیش از افتتاح مسجد درگذشت و برخلاف وصیت خود در قم به خاک سپرده شد؛ زیرا شهرداری با دفن ایشان در مقبرهی کتابخانهی مسجد مخالفت کرد. مسجد در سال ١٣٤٠ بهدست آیتالله سرخهای (کسی که مرحوم جلیلی تولیت مسجد را به او سپرده بود.) افتتاح شد.
گام بعدی، پس از ساخت مسجد، تأمین هزینهی آن بود. بخشی از هزینه را حاج ضیاءالدین جلیلی پرداخت میکرد و بخشی دیگر از اجارهی املاک متعلق به مسجد تأمین میشد. البته در این بین نباید کمکهای مالی کسبه و برخی از شرکتها (ازجمله شرکت صافیار) را نادیده گرفت. مدتی بعد، آیتاللَّه العظمی سرخهای داماد خود، آیتاللَّه مهدوی، را امام جماعت مسجد کرد. حاج آقا مهدوی نحوهی آغاز فعالیت خود را چنین بیان میکند: بنده از قم که آمدم، تقریباً اواخر سال ١٣٤٠ بود. بعد از فوت آیتاللَّه بروجردی این مسجد تازه بنا شده بود و از بنده دعوت کردند در آنجا امامت کنم. البته واسطهی این دعوت مرحوم آیتاللَّه سرخهای بود که پدر زن بنده بودند. آن موقع، مکان مسجد جلیلی بالای شهر تهران بود. یادم هست اولین سالی که در آنجا شرکت کردم ١٣٤١ بود. ماه رمضان سال ١٣٤١ بنده در آنجا اقامهی نماز میکردم.
ابتدا، تعداد اندکی جذب مسجد شده بودند؛ مانند محمد زرگر که از اعضای دائم مسجد بود. ایشان دراینباره گفته است: اوایل خیلی خلوت بود. مثلاً شبهای اول فقط پنج نفر بودیم. بعدها با حضور آیتاللَّه مهدوی کنی و فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و آموزشی ایشان بهتدریج جمعیت مسجد بیشتر شد. اولین اقدام آیتاللَّه مهدوی تلاش برای بستن یا خریدن مغازههای مشروبفروشی روبهروی مسجد بود. بهتدریج ساکنان منطقه، که بیشتر اقلیتهای دینی بودند، نهتنها واکنش منفی به فعالیتهای مسجد نشان ندادند، بلکه از فعالیتهای آموزشی آن نیز استقبال کردند.
مسجد جلیلی در نهضت اسلامی
پس از رحلت آیتاللَّهالعظمی بروجردی، امام خمینی(رحمةاللهعلیه) همچون رهبری سیاسی- مذهبی مطرح شد. باتوجهبه موقعیت سیاسی موجود درایندوره، زمینه برای فعالیت سیاسی در مسجد مهیا شد و کارهایی ازقبیل توزیع اعلامیههای امام(رحمةاللهعلیه)، بیان نظرهای او و حمایت قاطعانه از رهبری امام(رحمةاللهعلیه) در صدر کارهای مسجد قرار گرفت. اما فعالیتهای مسجد جلیلی بسیار گسترده بود؛ ازجمله:
الف - پایگاهی برای انتقال اندیشهی امام خمینی(رحمةاللهعلیه)
سیاسیشدن مسجد جلیلی مرهون تفکر و عملکرد سیاسی آیتاللَّه مهدوی کنی بود. کارهای سیاسی زیر پوشش کارهای فرهنگی و اجتماعی صورت گرفت؛ مثلاً رسالهی امام(رحمةاللهعلیه) تدریس میشد. درواقع، مسجد جلیلی یکی از اولین پایگاههایی بود که مبارزه با شاه را آغاز کرد. آیت اللَّه مهدوی نحوهی فعالیت خود را در این مسجد چنین توصیف میکند: بعد از فوت آقای بروجردی، در مرجعیت احدی را اسم نیاوردم و میگفتم من غیر از امام(رحمةاللهعلیه) کسی را نمیشناسم. آن وقت بردن اسم امام(رحمةاللهعلیه) در مسجد ممنوع بود. اوایل که میشد رساله بخوانیم، رساله را باز میکردم و شکیات و فتوای حضرت امام(رحمةاللهعلیه) را میگفتم. ازآنجاکه برای رژیم خیلی ناگوار بود حتی اسمی از ایشان برده شود، در هر منبر دو مسئله از فتواهای آیت اللَّهالعظمی خمینی (در آن موقع به ایشان امام نمیگفتند) را میگفتم.
بعد از واقعهی پانزده خرداد، تبعید امام(رحمةاللهعلیه) پیش آمد و هیچ کس جرأت نمیکرد اسم امام را بیاورد؛ اما آیت اللَّه مهدوی صراحتاً از امام یاد میکرد و این امر سبب جذب افراد زیادی به مسجد شد از دیگر فعالیتهای مسجد، برای آشنایی هرچهبیشتر با امام(رحمةاللهعلیه)، فروش رسالهی امام(رحمةاللهعلیه) و بیان نظرهای ایشان بود. برای انتقال اندیشهی امام(رحمةاللهعلیه) به وعاظ خاصی نیاز بود و این امر وجه تمایز مسجد سیاسی با دیگر مساجد بود. مسجد جلیلی، با بهرهمندی از بهترین سخنرانان، به پایگاه و کانون مبارزاتی علیه حاکمیت پهلوی تبدیل شد. نحوهی انتخاب وعاظ، بهخصوص در ماه رمضان و محرم و صفر، برای مسجد اهمیت دوچندان داشت و در مورد این مسئله گاه میان متولی مسجد (حاج ضیاءالدین جلیلی) و آیتاللَّه مهدوی اختلاف نظر وجود داشت. حاج جلیلی خواهان دعوت وعاظی بود که مشکلی برای مسجد ایجاد نمیکردند و مکرر یادآور میشد که میترسم با بیپروایی مهدوی، در انتخاب وعاظ، درب مسجد را ببندند. درمقابل، آیتاللَّه مهدوی میگفتند: مسجدساختن افتخار نیست؛ در مسجد باید حرف حق گفته شود. اگر درب مسجد بسته شود، طوری نیست؛ ولی ما وظیفهای داریم که باید آن را انجام دهیم.
آیتاللَّه مهدوی اصرار داشت انتخاب وعاظ را به شور بگذارد، تا در صورت مخالفت رژیم با منبر وعاظ دعوتشده، به نوعی درصدد جلب موافقت دعوتکنندگان برآید؛ ولی معمولاً پیش از ماه محرم، از کلانتری، متولی مسجد را احضار و ملزم میکردند فقط از وعاظ مجاز استفاده کند. با وجود چنین محدودیتهایی، مسجد همچنان به برنامههای خود ادامه داد و از وجود وعاظ انقلابی بهره برد. آیتاللَّه مهدوی خود از سخنرانان اصلی مسجد بود و بیشتر حول محور اسلام (ازجمله مسئلهی حکومت اسلام و تعیین نوع حاکمیت برای کشور) و مسائل دیگر نظیر اقتصاد اسلامی سخنرانی میکرد. در سخنرانیای که ١١ شهریور ١٣٥٧ ایراد کرد، در رد مندرجات مطبوعات اظهار داشت: ما فقط بهدنبال حاکمیت اسلام هستیم.
از دیگر سخنرانیهای آیتاللَّه مهدوی، که نشاندهندهی فعالیت سیاسی مسجد بود، میتوان به این مورد اشاره کرد: در مملکت ما عدهای دین را باعث بدبختی و فقر میدانند. این بزرگترین اشتباه ملت ماست. اگر احکام دین را بهخوبی انجام دهند، همهی کارها درست میشود. این دین نیست که شما را بدبخت و بیچاره میکند؛ بلکه گردانندگان بدسرشت مملکت عامل بدبختی و فقر هستند. چرا اسم دین را بدنام میکنند؟ اینها هستند که ملت را به لب پرتگاه میکشانند. همهی بدبختیها از خود دستگاه حاکمه است؛ ولی همهی فریادهای انسان را در سینهها خفه کردهاند. ایشان در سخنرانیهای خود و سایر وعاظ تأکید داشت مطالبی گفته نشود که فقط احساسات را برانگیزد و بیمحتوا باشد؛ مطالب باید روشنگر و آگاهیبخش باشند.
از دیگر وعاظ مسجد میتوان به آیتاللَّه مطهری، دکتر محمدجواد باهنر، عباسعلی روحانی، عبدالکریم هاشمینژاد و حجةالاسلام قرائتی اشاره کرد. تمرکز سخنرانیهای آیتاللَّه مطهری روی مباحثی نظیر راه گریز از کفر، چپگرایی و مادیگرایی بود. دکتر باهنر در جهت ازبینبردن عوامل خارجیای (چون خرافهپرستی) تلاش میکرد که در دین رخنه کرده بودند. دراینراستا، ایشان بر دو نکته تأکید داشتند: ١. فقط نباید به کسب معلومات دینی پرداخت و باید در همهی علوم پیشرفت کرد؛ ٢. آگاهی مردم به اینکه حکومتها برای رسیدن به اهداف خود و استفاده از آنها به دین رنگ تازهای میدهند و آنها را گول میزنند. شهید عبدالکریم هاشمینژاد دربارهی سه مطلب سخنرانی میکرد: ١. ویژگی حکومت اسلام دربرابر حکومت کمونیستی و سرمایهداری و اینکه در اسلام نه کمونیستی مطلق مطرح است و نه سرمایهداری مطلق، تعادل این دو حکومت مطرح است؛ ٢.آگاهکردن مردم از خطر کمونیستها؛ ٣. بحث دربارهی معاد، روز رستاخیز و انحرافهای اخلاقی جوانان. آقای قرائتی نیز، ضمن تفسیر آیات قرآن، با کنایه به رژیم حاکم اشاره میکرد؛ مثلاً با اشاره به آیات مربوط به فرعون میفرمود: ظلمی که از سوی طاغوتیان به مردم تحمیل شود، داوم ندارد.
ب - پایگاه ضد صهیونسیم
در موقعیتی که حکومت ایران در صف حامیان اسرئیل قرار داشت، مسجد جلیلی یکی از پایگاههای مبارزاتی علیه اسرائیل بود و از فلسطینیها حمایت میکرد. بسیاری از سخنرانیهای وعاظ با یادآوری مظلومیت مردم فلسطین، دعا برای آزادی آنان و شکست صهیونسیم خاتمه مییافت. در کنار این دعاها، شعارها (ازقبیل خدا لعنت کند اسرائیل را) و کمکهای مالی نیز وجود داشت. در این مسجد، علاوهبر کمک به مردم فلسطین، به شیعیان جنگزدهی لبنان نیز کمک میشد.
در زمینهی گروههای شرکتکننده در مسجد جلیلی باید بر دو نکته تأکید کرد. نخست، جوانگرایی و جذب جوانان: یکی از عوامل موفقیت مسجد پیوند با جوانان بود. عاملی که سبب جذب جوانان (بهخصوص دانشجویان) به مسجد میشد حضور وعاظی بود که به اسلام و انقلاب علاقه داشتند. بهطورخلاصه باید گفت بازگویی مسائل مذهبی، به زبان روز، برای جوانان جذاب بود. مسجد برای بازدهی بهتر از جوانان استفاده میکرد. نکتهی دوم، غیربومیبودن اعضای مسجد: بیشتر افرادی که به مسجد میآمدند، به محلههای دیگر تعلق داشتند. عامل مهم جذب این افراد فعالیتهای مذهبی مسجد بود. علاوهبر افراد و گروههای مذکور، مبارزان سیاسی دیگری نیز در جلسات مسجد شرکت داشتند؛ نظیر اعضای سازمان مجاهدین خلق اولیه، ملیگرایان، اعضای نهضت آزادی ازجمله مهندس بازرگان، یداللَّه سحابی، محمد حنیفنژاد، سعید محسن، علی اصغر بدیعزادگان، ناصر صادق (از اعضای سازمان و عضو کمیتهی مرکزی این سازمان که در سال ١٣٥٠ در درگیری خیابانی، قبل از دستگیری، با نارنجک خودکشی کرد)، احمد رضائی و همچنین سیدعلی اندرزگو (یکی از عاملان ترور حسنعلی منصور).
دراصل، چرخهی اصلی فعالیتهای سیاسی مسجد جلیلی را آیتاللَّه مهدوی هدایت میکرد. گرایش ملیگراها و اعضای نهضت آزادی به مسجد جلیلی به این دلیل بود که آیتاللَّه مهدوی را قبول داشتند. آیتاللَّه مهدوی درخصوص گرایش گروههای سیاسی- مذهبی و افرادی چون استاد مطهری و شهید بهشتی به وی میگوید: آن زمان، روحانیانی که تا حدودی روشنتر فکر میکردند نمیتوانستند خود را بهطورکلی از روحانیت جدا کنند؛ بههمیندلیل آنها بهسمت مرحوم آیتاللَّه طالقانی، بعد مرحوم مطهری و بعد هم مرحوم شهید بهشتی روی آوردند. ازآنجاکه مسجد ما مسجد انقلابیها بود، با بنده هم ارتباط داشتند. از دیگر افرادی که در برنامههای مسجد (پیش از انقلاب) حضور داشتند، میتوان به آیتاللَّه خامنهای و آیتاللَّه هاشمی رفسنجانی اشاره کرد.
ج - پخش اعلامیه
از دیگر فعالیتهای سیاسی مسجد جلیلی پخش اعلامیه بود. پخش اعلامیهها در طیف وسیعی صورت میگرفت و فقط به شهر تهران محدود نمیشد. در شهرستانها نیز اعلامیهها را ازطریق افراد مرتبط با مسجد توزیع میکردند. افرادی اعلامیههای امام را از رادیو لندن یا رادیو عراق ضبط میکردند و بعد از نوشتن آنها را پخش میکردند. پخش اعلامیهها زیر نظر آیتاللَّه مهدوی بود. نحوهی توزیع آن در مسجد اینگونه بود: در مسجد جلیلی اعلامیه میآوردیم و پخش میکردیم، ده یا بیست عدد از اعلامیههای امام خمینی(رحمةاللهعلیه) را همانجا که نشسته بودیم یا در صف جماعت زیر پایمان میگذاشتیم، وقتی میرفتیم کسی نمیدانست اینجا چه کسی نشسته بود و جلویش اعلامیه بود، بعد اینها را برمیداشتند و میخواندند. گاهی اعلامیهها را در جامهری هم میگذاشتیم.
یکی از اتفاقهایی که در ارتباط با مسجد جلیلی افتاد، کشتهشدن حسنعلی منصور (دومین نخست وزیر انقلاب سفید) بود بهدست محمود بخارایی، در بهمن ١٣٤٣. با تصویب لایحهی مصونیت قضائی اتباع آمریکایی (کاپیتولاسیون)، که امام آن را سند بردگی ملت ایران بیان میکرد، مردم آرام ننشستند؛ زیرا تصویب چنین لایحهای نهتنها توهین به ملت ایران بود، بلکه نشاندهندهی ضعف و ناتوانی دولت و دستگاه قضائی کشور بود. این ناآرامیها سرانجام به کشتهشدن حسنعلی منصور انجامید. ساواک پس از اطلاع از ارتباط مسجد با جریان قتل منصور، حیطهی نظارتی خود را افزایش داد و مأمور ویژهای، پس از آموزش، به مسجد اعزام کرد تا مرتب در جلسهها شرکت کند و اطلاعات لازم را کسب کند.
د – دیگر فعالیتهای فرهنگی- سیاسی
یکی از فعالیتهای فرهنگی مسجد جلیلی امور آموزشی بود. موفقیت مسجد در جذب جوانان به این دلیل بود که علاوهبر مسائل دینی وارد فعالیتهای آموزشی نیز شد. با این کار، هم در جهت پرورش فکری جوانان گام برداشت و هم از آن پوششی مناسب درست کرد برای مبارزه علیه رژیم. گل افشانی (یکی از اعضای ثابت مسجد جلیلی) ضمن تأیید این مطلب میگوید: برای آگاهشدن مردم باید کار فرهنگی کرد. اگر مردم از حقیقت و واقعیت اطلاع پیدا کنند، خودشان همچون نیروی محرک در اجتماع اثرگذار میشوند؛ بهایندلیل ما کار فرهنگی را شروع کردیم. یکی دیگر از فعالیتهای آموزشی مسجد جلیلی آموزش رایگان (هم در زمینهی قرآن و هم در دروس دیگر چون فیزیک، شیمی، ریاضی و زبان انگلیسی) بود که مورد توجه جوانان و خانوادههای کمدرآمد قرار گرفت. علاوهبراین، جلسات هفتگی تفسیر قرآن، دعای ندبه و دعای کمیل نیز برگزار میشد.
یکی از اقدامات مفید مسجد جلیلی تأسیس کتابخانه بود (در آن زمان دومین مسجد تهران بود که کتابخانه داشت). بیشتر کتابها به جوانان و مسائل آنان مربوط بود. یکی از مسئولان دراینباره گفته است: برای تشویق مردم به کتابخوانی از افراد میخواستیم خلاصهی کتابی را که میخوانند بنویسند، خلاصهها را جمع میکردیم و به بهترین آنها جایزه میدادیم. البته همهی این کارها با نظارت آیتاللَّه مهدوی انجام میگرفت (اسم این مراسم جشن کتاب بود). بعدها مساجد دیگر، به تقلید از مسجد جلیلی، سیاست آموزش و جذب دانشآموز را در پیش گرفتند.
همهی تلاش آیتاللَّه مهدوی هدایت جوانان در مسیر درست زندگی و ایجاد مانع دربرابر رسوخ گرایشهای انحرافی بود. ایشان درخصوص برگزاری جلسات اقتصادی چنین میگوید: ازیکطرف، میدیدیم مارکسیستها جوانان را منحرف میکنند و اوضاع مملکت جوانان را به فساد و بیبندوباری میکشاند و ازطرفدیگر، جوانان علاقهمند به مبارزه بیشتر به چپها و کمونیستها گرایش داشتند؛ بههمیندلیل بحثهای اقتصادی را مطرح کردم. بخشی از این بحثها به اصول اعتقادی مربوط میشد و بخشی دیگر به مسائل اقتصادی.
ه - امور خدماتی جهتدار
یکی از امور خدماتی گروه مددکاران بیماران و مستمندان بود. اقدامات مسجد دراینزمینه عبارت بود از: ١. کمکرسانی به اقشار کمدرآمد، آسیبدیدگان زلزله و سیل و همچنین مردم رنجکشیدهی فلسطین؛ ٢. عیادت از بیماران (سرکشی به بیمارستانهای بوعلی، فیروزآبادی و کهریزک و توزیع مواد غذایی، لباس و کتابهای مذهبی). این گروه در ١٣٤٩، به پیشنهاد حاج محمود سبحانی، تشکیل شد و آیتاللَّه مهدوی و حاج جلیلی بسیار از آن استقبال کردند. نخست، مسئولیت اصلی این گروه به عهدهی آقای اتابکی بود؛ ولی بعد از شهادت ایشان آقای دلشاد مسئول گروه شد. همچنین، این گروه به بیمارانی کمک میکرد که امکان پرداخت هزینهی مداوای خود را نداشتند. آنان بیماران مستمند را به پزشکانی معرفی میکردند که آنان را مجانی معالجه میکردند. داروهای مورد نیاز نیز از داروخانهای در سعدی شمالی تهیه میشد. مسجد از این فعالیتها (امور خدماتی) هم در جهت کمکرسانی به نیازمندان بهره میگرفت و هم از آنها همچون پوششی برای فعالیتهای سیاسی استفاده میکرد. آیتاللَّه مهدوی درخصوص دو وجهی عملکردن مسجد میفرماید: اسلام هم کمک به محرومان را دارد، هم کمک به نهضت. منتها این برای ما پوشش خوبی بود که هم به محرومان کمک کنیم، هم کارهایمان را انجام دهیم.
صندوقهای امداد از دیگر فعالیتها بود. صندوقهای امداد طرح ابتکاری مسجد جلیلی بود. پس از انقلاب، این طرح با الهام از الگوی مسجد جلیلی، در سطحی گسترده، در کمیتههای امداد دنبال شد. صندوقهای جمعآوری اعانات یکی از منابع درآمد مسجد برای تأمین هزینههای امدادرسانی بود و روی آن نوشته شده بود: «بیماران را دریابید». این صندوقها در مراکز درمانی و برخی مغازهها نصب شده بود. خانوادههای نیازمند ماهی یکبار از مسجد مبلغی دریافت میکردند. خانوادههای تحت پوشش مسجد، علاوهبر دریافت خرج تحصیل فرزندانشان، موقع ازدواج آنان نیز برای خرید جهیزیه کمک دریافت میکردند. درحالحاضر نیز مسجد تاآنجاکه مقدور باشد جهیزیهی دختران را تأمین میکند.
مسجد جلیلی در زمینهی برگزاری جشن و اعیاد مذهبی نیز فعالیت داشت. هدف از برگزاری جشنها (عید فطر، قربان، غدیر، مبعث، جشن میلاد ائمهی اطهار، جشن کتاب)گسترش فرهنگ اسلامی بود. گل افشانی درخصوص برگزاری این جشنها چنین میگوید: بهطورکلی، از هر فرصتی برای ترویج فرهنگ اسلامی در جامعه استفاده میکردیم. تولد ائمه اطهار زمان مناسبی بود تا مردم را دعوت کنیم و مطالب اسلامی را برایشان شرح دهیم. مسجد در برگزاری اعیاد مذهبی هم از اهداف سیاسی خود غافل نمیشد و با شعارهای تند و تحریکآمیز (مانند اسلام یعنی تحرک، مسلمان سکوت یعنی چه، فضلاللَّه المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیما) منظور خود را اعلام میکرد. برنامههای جشن شامل تلاوت قرآن، دکلمهی اشعار مذهبی، اجرای سرودهای مذهبی، اجرای نمایشنامه و سخنرانی بود.
و - ساواک و مسجد جلیلی
مسجد جلیلی در اوایل دههی چهل وارد مبارزه شد. نوع مبارزهی مسجد عقیدتی بود و مروجان فکر و اندیشهی انقلابی در نوسازی افکار جوانان تلاش میکردند. گزارشهای روزبهروز مأموران ساواک از جلسات مسجد گواه بر احساس خطر حکومت بود. در پی وقایع سال ١٣٤٢، فشار بر کانونهای مخالف رژیم شدت گرفت و در جلسهی ٢٢ اردیبهشت ١٣٤٣ عاملان رژیم محدودیتهای ویژهای برای برگزاری مراسم سوگواری ماه محرم پیشبینی کردند؛ از جمله مشخصکردن وعاظ مسجد، نظارت دقیق بر مطالب و ارائهی دستورهای لازم درمورد وعظ به همهی وعاظی که وارد شهر میشدند. در چنین موقعیتی آیتاللَّه مهدوی همچنان به کار خود ادامه میداد. بهدلیلاینکه ساواک آوردن نام امام را ممنوع کرده بود، ایشان با الفاظی دیگر مقصود خود را میرساند؛ مانند آقا و حضرت استاد.
فعالیتهای آیتاللَّه مهدوی همانگونه ادامه داشت، تا شب ٢٣ رمضان سال ١٣٥٤ که ساواک ایشان را دستگیر و به بوکان کردستان تبعید کرد. بعد از تبعید ایشان، ساواک تعهد گرفت نامی از امام در مسجد جلیلی برده نشود. آقای قاضی طباطبائی دراینباره میگوید: وقتی به بنده گفتند آقای جلیلی تعهد داده است اسم امام برده نشود، گفتم مجلسی که در آن اسم امام برده نشود چه فایدهای دارد. در اولین جلسه بعد از این ماجرا اسم امام برده نشد؛ اما قبل از متفرقشدن جمعیت من شعاری برای امام خواندم و برای سلامتیشان صلوات فرستادم. وقتی جمعیت صلوات فرستاد مأموران داخل ریختند. یکی از حضار مجلس دست مرا گرفت و گفت باید شما را تحویل دهم که البته با وساطت دیگران از دست او رها شدم.
واکنش مردم پس از تبعید آیتاللَّه مهدوی قابل توجه بود. در شب ٢٢ ماه مبارک رمضان جلسهی دعای کمیل در مسجد جلیلی برگزار شد. دعا را مشتاقی، دلشاد و اتابکی خواندند. آنها از تبعید آیتاللَّه مهدوی خیلی ناراحت بودند و با گریه میگفتند آیتاللَّه برای سه سال به بوکان تبعید شده است. در اواخر جلسه، نواری را پخش کردند که آیتاللَّه مهدوی در آن دعای کمیل میخواند؛ ولی بهدلیل تذکر مشهدی نقی (خادم مسجد) صدای نوار قطع شد. در آن زمان، وعاظ بهدلیل وحشت از ساواک نام امام را نمیبردند؛ تاآنجاکه وقتی از یکی از وعاظ معروف تهران، برای نیمهی شعبان، دعوت شد گفت به شرطی میآید که اسمی از امام برده نشود.
علاوهبر حضور دائمی مأموران در مسجد، ساواک برای کسب اطلاعات کارهای دیگری نیز انجام میداد: ١. بیشتر خادمان مسجد از جاسوسان ساواک بودند و برای همین همهی مسجدیها از خادمان حساب میبردند و فاصله میگرفتند؛ ٢. ساواک از افراد فعال مسجد برای خبرچینی استفاده میکرد که این روش موفقیت چندانی نداشت. نمونهای از این مورد پیشنهاد همکاری به مختارپور بود که ایشان گفتند: من با شما کاری ندارم و هر کاری میخواهید بکنید؛ ٣. ساواک سعی میکرد در هیئت امنا نفوذ کند.
فعالیتهای مبارزاتی مسجد جلیلی تا آنجا پیش رفت که ساواک برگزاری جلسات را ممنوع کرد. از آن پس، تا سال ١٣٥٣، جلسات بهصورتسیار برگزار میشد. ساواک به آیتاللَّه مهدوی بسیار حساس بود؛ زیرا او از روحانیان افراطی مخالف دولت و طرفدار جدی امام خمینی(رحمةاللهعلیه) بود. به عقیدهی ساواک وی فردی بسیار متعصب بود و نهتنها به تذکرات و اقدامات قانونی توجه نداشت، بلکه از موقعیت خویش سوءاستفاده میکرد و برای پیشرفت مقاصد گروههای خرابکار فعالیت میکرد. ساواک اشاره کرده است که وی در مراحل مختلف بازجویی سعی میکرد مأموران را اغفال و حقایق را کتمان کند و همچنین اطلاعات را مخفی میکرد. آیتاللَّه مهدوی به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران، در سال ١٣٥٤، دستگیر و به چهار سال حبس جنایی درجه یک محکوم شد.
نتیجه
مسجد جلیلی همچون نهاد سیاسی فعالی، از آغاز دههی چهل تا امروز، بیوقفه فعالیت داشته است. این مسجد فعالیتهای پیش از انقلاب خود را مرهون زحمات مستمر آیتاللَّه مهدوی کنی بوده است؛ زیرا ایشان با مدیریت سیاسی و عقیدتی مسجد را به کانون مخالف حکومت بدل کرد و ماهیت واقعی مسجد را با کارکرد سیاسی- آموزشی عجین ساخت. حضور گستردهی دانشجویان، اعضای فعال گروههای سیاسی، وعاظ انقلابی و شخصیتهای دینی مبارز پویایی و جذابیت مسجد جلیلی را نشان میدهد. پس از انقلاب، آیتاللَّه مهدوی بهدلیل مسئولیتهایش در امور اجرایی کشور از امامت مسجد جلیلی دست کشید. پس از او آقای رستگاری، سپس آقای اسلامی و درنهایت آقای سجادی امام جماعت مسجد جلیلی شدند. البته مسجد بعد از انقلاب رونق سابق خود را پیدا نکرد. البته، مسجد همچنان در ارائهی خدمات و دستگیری از مستمندان، مانند سابق، فعالیت دارد.
مرتضی شیرودی
منبع: محراب
N190/U0/S4,/C8/T3