امور مساجد بزرگ بر عهده کیست
امور مساجد بزرگ مربوط به حاکم جامعه اسلامی یا کسی است که از جانب وی تعیین می شود.
بناها و ساختمان ها در هیات ملت اسلام نسبت به توانایی آنها و نسبت به دولت هایی که پیش از آنها می زیسته اند اندک است و علت آن نظیر مطالبی است که درباره بربرها یاد کردیم، زیرا عرب نیز از اقوام دیگر، بدوی تر و دورتر از صنایع است و نیز به سبب آن که تازیان نسبت به ممالکی که هنگام اسلام گشودند، تا پیش از اسلام بیگانه و ناآشنا بودند ولی همین که کشرهای مزبور را (پس از اسلام) متصرف شدند دیری نگذشت که رسوم شهرنشینی را به کمال اخذ کردند، با اینکه هنگامی که بناهای دیگران را دیدند خود را از بنیان نهادن ساختمان های نوینی بی نیاز شمردند.
نیز دین در آغاز امر مانع از غلو کردن در امر بناها بود. اسراف در این راه بی آنکه جانب میانه روی مراعات شود، روا نمی دانست، چنانکه در کوفه به علت آنکه در گذشته، در ساختمان ها نی به کار برده بودند، حریقی روی داد و هنگامی که از «عمر» درباره به کار بردن سنگ در بناها کسب اجازه کردند، توصیه کرد که سنگ به کار برید، ولی نباید هیچ یک از شمابیش از سه اطاق بسازید و در بنیان نهادن بناهای بلند هم چشمی و زیاده روی مکنید و سنت را نگاه دارید، تا دولت شما حفظ شود و به نمایندگانی که نزد او بودند و هم به مردم سفارش و گوشزد کرد هیچ بنیانی را برتر از اندازه بالا نبرند، گفتند: اندازه کدام است؟ گفت: آنچه شما را به اسراف نزدیک نکند و از میانه روی بیرون نبرد.
چون مردم از روزگاری که دین فرمان روایی می کرد دور شدند و به اینگونه مقاصد بی پروا گردیدند و طبیعت کشورداری و پادشاهی و تجمل خواهی بر آنان غلبه یافت و عرب از ملت ایران در کارها یاری جست و صنایع و امور بنایی را از آنان اقتباس کرد و آداب و رسوم شهرنشینی و توان گری و تجمل خواهی آنان را به صنایع و ساختمان های بلند کشانید، آن وقت بناهای استوار برافراشتند و کارگاه های صنعت ایجاد کردند ولی این کیفیت هنگامی پدید آمد که با انقراض دولت عرب نزدیک بود و مدت درازی دوام نیافت که بتوانند بناهای فراوان بنیان نهند و شهرها و شهرستان های گوناگون برپا سازند ولی ملت های دیگر بدین سان نبود چنانکه دوران فرمان روایی ایرانیان هزاران سال به طول انجامید و همچنین قبطیان و نبطیان و رومیان و هم خود تازیان در دوره های پیشین عاد و ثمود و عمالقه و تبع ها مدت های زیاد فرمان روایی کردند و انواع صنایع در میان آنان رسوخ یافت و از این رو شماره بنا و معابد ایشان بسیار بود و روزگارهای دراز در جهان به یادگار ماند و اگر خواننده در این باره با دیده بینا بنگرد، گفته های مرا مطابق واقعیت خواهد یافت و خدا وارث زمین و کسانی است که برآنند.
اهمیت پیش نمازی در تمدن اسلامی
حقیقت خلافت جانشین شدن از صاحب شرع برای محافظت دین و سیاست امور دنیوی است، باید بدانیم که صاحب شرع عهده دار دو امر مهم است: یکی اجرای امور دینی بر مقتضای تکالیف شرعی که مامور است آنها را تبلیغ کند و مردم را بدان ها وا دارد و دیگری تنفیذ سیاست به مقتضای مصالح عمومی در عمران و اجتماع بشری.
عمران و اجتماع برای بشر ضروری است و همچنین باید مصالح آن رعایت شود، تا مبادا در نتیجه مسامحه، تباهی بدان راه یابد ضمن اینکه یادآور شدیم که تشکلیات کشوری و قدرت و نفوذ پادشاه برای رسیدن به این هدف کافی است ولی شکی نیست که اگر وظیفه پادشاهی با احکام شرعی توام گردد آن وقت مصالح عمران(اجتماع) به صورت کامل تری رعایت خواهد شد، زیرا بنیان گذار شرع به این گونه مصالح از همه مردم داناتر است و اگر مملکت اسلامی باشد امور پادشاهی و کشورداری زیر امر خلافت مندرج می شود و از توابع آن به شمار می رود و گاه که در غیرت ملت (اسلام) باشد از آن جدا می شود.
در هر حال، کشور به هر شکلی اداره شود، خواه ناخواه باید دارای تشکیلاتی باشد و برای انجام دادن امور کشوری و خدمت گزاری به دولت، باید مشاغل و وظایف خاصی بنیان گذارده شود و مناصب هریک از خدمت گزاران تعیین شود و کارها و وظایف دولتی میان رجال دولت تقسیم شود و این امر به وسیله پادشاه که قدرتی برتر از همه رجال دارد و بر تمام امور مسلط است انجام می پذیرد و هریک از خدمت گزاران دولت را به وظیفه خاصی که اقتضا می کند می گمارد و بدین سان فرمان روایی پادشاه صورت می گیرد و به خووبی قدرت سلطنت خویش را به کار می بندد.
اما منصب خلافت اسلامی اگرچه از نظری که یاد کردیم امور پادشاهی و وظایف کشوری هم بدان پیوسته است ولی تصرفات دینی آن به مناصبی اختصاص دارد که جز در دستگاه خلفای اسلامی دیده نشده است. از این رو هم اکنون مناصب دینی مخصوص به خلافت را یاد می کنیم و سپس به ذکر مناصب درگاه پادشاهی می پردازیم. باید دانست که کلیه مناصب شرعی دینی مانند نماز(پیش نمازی) و فتوی و قضا یا داوری و جهاد و محتسبی در زیر عنوان امامت بزرگ یا خلافت مندرج است چنانکه گویی خلافت به منزله دستگاه رهبری بزرگ و ریشه جامع و کامل است و این ها(یعنی مناصبی را که یاد کردیم) از آن منشعب می شود و داخل در آن است، از این رو که خلافت و تصرفات آن به طور عموم ناظر بر همه احوال دینی و دنیوی و اسلام است و اجرای احکام شرع درباره امور این جهان و آن جهان مردم است.
پیش نمازی این منصب بالاترین مقامات دستگاه خلافت است و برتر از همه مناصب و به خصوص بالاتر از مقام پادشاهی است که هر دو مندرج در خلافت اند و گواه بر این استدلال صحابه درباره ابوبکر است که چون در امر نماز جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) شد در سیاست هم او را به خلافت برگزیدند و گفتند پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) راضی شد که او رهبر دین ما شود، آیا ما راضی نشویم که رهنمای امور دنیوی ما باشد؟ پس اگر نماز بالاتر از سیاست نمی بود چنین قیاسی صحیح به شمار نمی رفت و چون اهمیت نماز و پیشوای آن ثابت شد باید دانست که مساجد در شهرهای بزرگ بر چه گونه است:
نخست مساجد بزرگ که جمعیت های بسیار بدان ها رفت و آمد می کنند و برای نماز جمعه آماده می باشند، دیگر مساجد کوچک تر از آنها که به یک قوم یا گروه خاص اختصاص دارند و برای نمازهای جماعت شایسته نیستند اما امور مساجد بزرگ مربوط به خلیفه یا کسی است که از جانب وی تعیین می شود، از قبیل سلطان یا وزیر یا قاضی و خلیفه برای نمازهای پنج گانه و نماز جمعه و عیدین(اضحی و فطر) و خسوف و استقسا(نماز طلب باران) کسی را به پیش نمازی بر می گزیند و تعیین این امر همانا از طریق اولی و استحسان و بدان سبب است که از لحاظ در نگریستن به مصالح عمومی هیچ چیز از رعایا فوت نمی شود و برخی فقیهان که به وجوب نماز جمعه قائلند(همه) نمازهای مذکور را نیز واجب می داند و در آن هنگام گماشتن پیش نماز در نزد آنان برای مسجد واجب است و امور مساجد مخصوص به یک طایفه یا یک کوی به خصوص، مربوط به کسانی است که در جوار آنها سکونت دارند و نیازی به نظارت خلیفه یا سلطان در آنها نیست و احکام تولیت مساجد و شرایط و چگونگی متولی آنها معروف است و در کتب فقه و همچنین در کتب احکام السلطانیه تالیف ماوردی و جز او به تفصیل آمده است.
خلفای صدر اسلام این وظیفع را به دیگری واگذار نمی کردند و با مراجعه به تاریخ زندگی ایشان معلوم می شود که چگونه برخی از آنان هنگام اذان نماز در مسجد خنجر خورده و مراقب گزاردن نماز در اوقات بوده اند. این گواه بر این است که آنان خود این وظیفه را بر عهده داشته و دیگری را به جای خویش تعیین نمی کردند. همچنین رجال دولت امویان نیز از نظر بزرگ شمردن مقام پیش نمازی آن را به خود اختصاص داده بودند. چنانکه آورده اند عبدالملک (بن مروان) با حاجب خویش گفت: من حاجبی درگاه خویش را به تو واگذار کرده ام که به جز سه تن به هیچ کس بی اجازه من بار ندهی و آن سه تن عبارت اند از : خوان سالار(صاحل الطعام)، زیرا تاخیر او سبب فساد غذا می شود و کسی که برای اذان نماز(موذن) نزد من آید چه او دعوت کننده انسان به سوی خداست و برید (چاپار یا پیک)، زیرا تاخیر در کار او موجب تباهی امور مرزها و نواحی دور از پایتخت می شود چون امر کشورداری و سلطنت به طبیعت و خصوصیات آن باز گشت و در مجرای عادی جریان یافت و دوران شدت عمل و دور شدن از برابری با مردم در امور دینی و دنیوی شان فرا ر سید، در نماز هم جانشین تعیین کردند و تنها در اوقات نامعلوم و نمازهای پنج گانه و نمازهای عیدین و جمعه از لحاظ بزرگ قدر گردانیدن و اهمیت دادن بدان خود خلفا امامت را بر عهده می گرفتند چنانکه بسیاری از خلفای عباسیان و عبیدیان در آغاز دولت شان بدین سان رفتار می کردند.
منبع: کتاب مساجد درتمدن اسلامی
N141/U0/S2,/C26/T3